ناگفته هاي اين مدت
عشق مامان سلام،مامان رو ببخش بابت اين غيبت طولاني.ميخوام توي اين پست خلاصه اي از روزهايي رو كه نبوديم برات بنويسم.
قبل از اينكه برم سراغ مطالب قديمي تر ميخوام اين روز رو به تو بزرگ مرد كوچكم تبريك بگم .بله گل پسرم امروز روز پدر و روز مردِ،اين روز رو به شما و باباحامد و بابايي ها تبريك ميگم اميدوارم هميشه همتون سالم و تندرست باشين.
از روز اول مهر مامان دوباره مشغول به كار شد و مجبوره هر روز صبح با كلي دلتنگي از شما جدا بشه شما هم پيش ماماني ها ميموني كه همينجا ازشون تشكر ميكنم.تو اين مدت يه اتفاق خيلي بد هم افتاد متاسفانه روز هشتم مهر پدربزرگ مهربونم رو براي هميشه از دست دادم،كاكاي خوبم كه هنوز هم رفتنش رو باور ندارم،روحت شاد پدربزرگ عزيزم،😭😭😭
شما جيگر طلاهم كلي تو اين مدت پيشرفت كردي شيطوني هاي جديد،كلمات جديد ،دندونهاي جديدوهنرهاي جديد.
الان كه دارم برات اين مطلب رو مينويسم ١٦تا دندون كامل داري و ١٧و١٨هم در راه هستن.
تعدادي از كلماتي كه ميگي:باباجون،مامان جون،ارغان(ارغوان)،علي آقا،هاپو،جوجو،پيشي كوچولو،رفت،شكست،قطع شد،آب بريز،كار،مدرسه و خيلي كلمات ديگه كه الان يادم نمياد
تعدادي از شيرين كاري ها:رقص در حد حرفه اي با هر آهنگي با ريتم خودش،رانندگي كه دنده رو عوض ميكني ترمز دستي رو ميخوابوني و خلاصه شوماخر ماهستي،جورچين هات رو ميچيني ،براي خودت سي دي ميذاري نگاه ميكني ،مثل ضبط صوت هركار ما ميكنيم ضبط ميكني و بعد هم تكرار ميكني و خلاصه نفسي هستي واسه خودت مامان جونم.
توي عيد مريض شدي و سه هفته هيچي جز آب نميخوردي الهي مادر دورت بگرده كلي ضعيف شدي و وزن كم كردي.سرگرمي اين روزهامون هم شده رفتن به پارك و كلبه ي بازي كه شما كلي كيف ميكني و من از ديدن شما بيشتر كيف ميكنم و روزانه هزار بار خدارو به خاطر داشتن شما فرشته ي نازنين شكر ميكنم.
خلاصه ناگفته ها بسيار و حافظه ي من هم ضعيف گلم.از اين به بعد سعي ميكنم زود به زود برات از اين روزهاي قشنگ داشتنت بنويسم.مثل هميشه ديوانه وار دوستت دارم.....